شريك غمها
شريك غمها
به رنجهايت شريکم من وطن دار
ني ام از جنس هاي روي بازار
من انسانم بدردت خوب دانم
مگر هستم به هجرانت سزا وار
نغمه
خيال من هواي کابل آمد
بيادم نغمه هاي بلبل آمد
به غربت ياد آيد خاک پاکم
خيالم شد که يار از زابل آمد
وطن
براي خاک پاک سرزمينم
به کابل جان توهستي بهترينم
زدوري ها مرا رنج است بسيار
چه شد آيا بخاک سر زمينم
حاصل
بس ار مان است عزيزم در دل من
به غربت تا چه باشد حاصل من
خودم در غربت و فکرم به خاکم
شده تاريک بيتومنزل من
جنك
دلم در ارزو ها تنگ تنگ است
نواي عا شقانه بيدرنگ است
ولي راز وطن با رمز ظلم است
که در هر کوچه اش فرياد جنگ است
ناله هاي عيد
عيد است ومن نا له وافغان دارم
از درد وطن شبانه گر يان دارم
اندوه مني زار هزاران شده است
هر چند تسلاي فراوان دارم
سخی نظری وطن دوست
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: